خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی

خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی

خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی

دوره شیرخوارگی از تولد تا دو سالگی را شامل می شود. در لحظه تولد وابستگی فیزیولوژیک نوزاد به مادر پایان می یابد و به تدریج زندگی مستقل او آغاز می شود. نوزاد پس از تولد برای ادامه زندگی باید بتواند برخی از نیازهایش از جمله تنفس، تنظیم حرارت بدن، خواب و استراحت، دفع مواد زائد و تغذیه را به طور مستقل برآورده سازد. از خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی، تغییرات دو سال اول زندگی در ابعاد جسمانی، ذهنی، روانی، اجتماعی و اخلاقی کودک را در ابعاد مختلف به اختصار بررسی می کنیم.

 

 

۱- رشد جسمانی کودکان در دوره شیرخوارگی
گر چه رشد جسمانی کودکان در دوره شیرخوارگی به طور سریع از مشخصات مهم اولین سال زندگی کودک است، اما به علت تفاوتهای فردی، معیارهای رشد جسمانی در همه موارد و در تمام سنین قطعیت ندارد. در هنگام تولد باید رشد نظام عصبی و جسمی نوزاد به حدی باشد که بتواند او را در برابر عوامل و اوضاع خارجی نظیر گرما، سرما و فشار هوا محافظت کند. قد نوزاد در لحظه تولد حدود پنجاه سانتی متر و وزنش حدود سه و نیم کیلوگرم است. چند روز پس از تولد، پنج تا ده درصد وزن نوزاد از بین می رود و پس از آغاز شیر خوردن و عادت به زندگی جدید، مجددا وزنش افزایش می یابد. در سال اول زندگی بر قد و وزن کودک به سرعت افزوده می شود و در پایان یک سالگی قد به حدود ۷۵ سانتی متر و وزن ده کیلوگرم می رسد. در این دوره، رشد سر و صورت از بقیه اندامها کندتر است. استخوانها که در آغاز نرم و غضروفی اند، به تدریج سخت می شوند. سخت شدن استخوان ها در دختران زودتر از پسران انجام می پذیرد. عوامل ارثی، بیماریها، حساسیتها و سوءتغذیه سفت شدن استخوانها را مختل می سازد. معمولا درپنج تا هفت ماهگی اولین دندان شیری در قسمت جلو و پایین می روید، گاهی ممکن است رویش آن مدتی به تعویق افتد.تعداد دندانهای شیری در یک سالگی به حدود شش تا می رسد.
در دومین سال زندگی که رشد جسمانی کودکان در دوره شیرخوارگی همچون سال اول زندگی سریع نیست قد کودک به حدود۸۵ سانتی متر و وزنش دوازده و نیم کیلوگرم می رسد. معمولا در هجده ماهگی ملاج کودک سفت می شود و بیشتر دندانهای شیری او می رویند. بالاتنه کودک دو ساله نسبتا سنگین تر است و سرش نسبت به بدن بزرگ تر می نماید و دستهایش بلند و پاهایش کوتاه است. وزن مغز نوزاد که در لحظه تولد حدود ۳۵۰ گرم است، در دو سالگی به حدود یک کیلوگرم می رسد.بدن دختران نسبت به پسران چربی بیشتر و عضلات و آب کمتری دارد.

 

۲- رشد حسی – حرکتی کودکان در دوره شیرخوارگی
نوزادان انسانهای توانمندی هستند و از همان لحظه تولد از طریق حواس بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه به دریافت اطلاعات و شناخت محیط اقدام می کنند. علی رغم تلاشهای بسیاری که برای شناخت عملکرد حواس نوزادان به عمل آمده است، هنوز اطلاعات جامع و دقیقی درباره تواناییهای حسی آنان در دست نیست. انقباض مردمک چشم نوزادان در مقابل نور موید آن است که نوزادان به محرکهای بینایی پاسخ می دهند. پاسخ نوزادان به محرکهای بیرونی که در لحظه تولد آهسته است، به تدریج سریع می شود. حس چشایی نوزاد در دو هفته اول زندگی به سرعت افزایش می یابد، به طوری که از چشیدن شیرینی خوشحال و از تلخی ناراحت می شود. نوزادان در برابر گرما و سرما و درد نیز واکنش نشان می دهند، به دستکاری اشیا علاقه دارند، از تنوع خوششان می آید، برای شناخت محیط کنجکاوی می کنند و به محرکهایی که برایشان تازگی دارد تمایل شدید نشان می دهند.
از خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی، رشد عصبی- عضلانی است که موجب نشستن، خزیدن، ایستادن و راه رفتن می شود. کودک سه یا چهار ماهه می تواند تقریبا یک دقیقه با کمک دیگران و با تکیه بر پشتی بنشیند و در شش ماهگی قادر است بدون کمک دیگران بنشیند. کودک هفت یا هشت ماهه خود را با شکم روی زمین می کشد. در این هنگام هنوز ماهیچه های تنه، بازوها و پاها برای حفظ تعادل بدن رشد کافی نکرده اند. کودک در حدود ده ماهگی می تواند خود را با دستها و بازوانش روی زمین بکشد و چهار دست و پا راه برود؛ در حدود یازده ماهگی بدون کمک دیگران بایستد و در دوازده یا سیزده ماهگی راه برود. او در هجده ماهگی می تواند بدون کمک دیگران از پله ها بالا برود و در بیست ماهگی روی صندلی کوچک بنشیند و در دو سالگی به خوبی بدود و کمتر زمین بخورد. تفاوتهای بارزی در سن راه رفتن بین کودکان وجود دارد. منع کودک از تمرین و فعالیت موجب کندی و تشویق او به تلاش بیشتر باعث تسریع حرکات می شود. بیماریهای طولانی و شدید ممکن است راه رفتتن کودک را به تعویق اندازد.

 

۳- رشد ذهنی کودکان در دوره شیرخوارگی
هوش، قدرت سازگاری فرد با محیط تلقی می شود. ذهن کودک در دو سال اول زندگی در مرحله حسی- حرکتی قرار دارد که به نظر پیاژه دارای شش مرحله است: مرحله اول، اعمال بازتابی از تولد تا پایان یک ماهگی است. در این مرحله نوزاد طریق یک سلسله اعمال انعکاسی نظیر مکیدن با محیط ارتباط برقرار می کند. مرحله دوم، اولین واکنش دوری یک تا چهار ماهگی است.در این مرحله، کودک پس از انجام دادن یک عمل به صورت تصادفی به تکرار آن می پردازد و از آن لذت می برد. در این مرحله، بخشی از اعمال کودک هماهنگ می شود و رفتار تقلیدی در او شکل می گیرد. در مرحله سوم که چهار تا هشت ماهگی را شامل می شود و به دومین واکنشهای دوری معروف است، هماهنگی بیشتری بین حرکات کودک به وجود می آید. در این مرحله، کودک می تواند با دیدن بخش معلومی از یک شیء پنهان شده آن را تشخیص دهد. مرحله چهارم، هماهنگی طرحواره های ثانویه در هشت تا دوازده ماهگی است که در آن اعمال کودک هدف دار می شود و رفتار خود به خودی رخ نمی دهد. کودک می تواند موانع را برطرف کند تا به شئ مورد نظرش برسد یا از طریق واسطه قرار دادن یک شیء به هدف مورد نظرش دست یابد. در این مرحله، مفهوم بقای شیء حاصل می شود؛ یعنی اگر شیء از حوزه دید او پنهان شود، هنوز آن شئ برای او وجود دارد. مرحله پنجم، سومین واکنشهای دوری از دوازده تا هجده ماهگی است. در این مرحله، کودک از طریق آزمایش و خطا راه حلهای جدیدی را برای حل مشکلش کشف می کند و مایل است بداند اعمال او چه اثری بر محیط می گذارد. مرحله ششم، ابداع وسائل جدید از طریق فعالیت های ذهنی از هجده تا بیست و چهار ماهگی است. در این مرحله، اعمال کودک با خلاقیت همراه است و جنبه آزمایش و خطای صرف ندارد. همچنین کودک می تواند اعمال مختلفی را بازنمایی کند و به پیش بینی نتایج آنها بپردازد.

 

۴- رشد عاطفی کودکان در دوره شیرخوارگی
عاطفه پاسخ فرد به نیاز درونی یا محرک بیرونی است که با علائم فیزیولوژیک نظیر افزایش ناگهانی ضربان قلب، انقباض عضلات، بالا رفتن فشار خون و افزایش ترشح هورمون آدرنالین همراه است. قدرت درک و وضع جسمانی کودک در بروز عواطف موثر است. عواطف کودک در دو سال اول زندگی به علت محدود بودن تجارب، متعدد و متنوع نیست و با افزایش سن و تجربه، پاسخهای عاطفی او متتنوع، مشخص و قابل فهم می شود. حالات عاطفی کودکان را باید در واکنشهای آنان جستجو کرد. در چهار تتا ده ماهگی، ترس از اشیا نا آشنا بروز می کند. کودکان در سال اول زندگی به علائم خشم و خوشحالی دیگران پاسخ می دهند. چنانچه کودک به فردی دلبستگی شدید پیدا کند، در صورت جدا شدن از او مدت طولانی دچار دلتنگی و ناراحتی می شود. کودک در هجده ماهگی در حالت عدم تعادل به سر می برد و خیلی زود تحریک و عصبانی می شود. او در دو سالگی تعادل روانی مطلوبی دارد و در همه زمینه ها آرام تر و با ثبات تر از قبل است و دوست دارد دیگران را از خود راضی کند. موارد عاطفی مشترکی نظیر ترس، خشم، پرخاشگری و محبت کم وبیش در همه کودکان مشاهده می شود.
رابطه بین کودک و مادر و نیز کسانی که از او مراقبت می کنند در رشد عواطف او اهمیت بسیار دارد. به تدریج که کودک بزرگتر می شود، پیوند عاطفی خود را با والدین و اطرافیان نزدیک حفظ و در نتیجه با رفتارها و ارزشهای والدین خود همانند سازی می کند.

 

۵- رشد اجتماعی کودکان در دوره شیرخوارگی
در اولین سال زندگی، رابطه عاطفی کودک با اطرافیان، به خصوص مادر، نقش تعیین کننده ای در رشد اجتماعی او دارد. یعنی نحوه ارضای نیازهای اولیه کودک از جمله گرسنگی و تشنگی سازنده نگرش آینده او نسبت به دیگران است. مادر عصبانی ومضطرب نمی تواند کودکش را به طور مناسب غذا بدهد و ارتباط عاطفی مطلوبی با او برقرار سازد. تکرار این حالت، به تدریج غذا خوردن را برای کودک ناراحت کننده می کند. در نتیجه باعث بد غذایی و ضعف جسمانی او می شود. کنترل ادرار و مدفوع نیز در در اجتماعی شدن کودک نقش بسزایی دارد و کودک آن را باید بیاموزد. در این مورد، مادر نقش اساسی و اولیه را بر عهده دارد. چون کودک در حدود شش ماهگی می تواند مادرش را از دیگران باز شناسد، معمولا جدایی طولانی کودک از مادر در این سن آثار ناگواری در رشد شخصیت کودک برجای می گذارد.
کودک برای آنکه مورد پذیرش اطرافیان واقع شود، به تدریج باید توقعات آنان را برآورده سازد، قوانین و مقررات را رعایت کند، آهسته و بی صدا غذا بخورد و مدفوع و ادرارش را کنترل کند. چنانچه توقع اطرافیان از کودک نامناسب و خارج از توان او باشد، کودک نگران و ناراحت می شود و رشد اجتماعیش مختل می گردد. کودک چهار ماهه شکل افراد مختلف را در نظرش مجسم می کند، قیافه و صدای مادر را به درستی تشخیص می دهد و با دیدن قیافه آشنایان خوشحال می شود. در هفت ماهگی گرچه بیشتر اوقات کودک به بازی کردن با خودش سپری می شود، به اطرافیان نیز توجه خاص دارد و درباره آنان نیز کنجکاو است و نسبت به قیافه های آشنا و بیگانه واکنشهای متفاوتی بروز می دهد. کودک ده ماهه به تقاضای اطرافیان پاسخ می دهد، دوست دارد مورد توجه قرار گیرد و به بازی کردن بسیار علاقه مند است. رابطه کودک بیست ماهه با اطرافیان بر اساس گرفتن است، نه دادن. او از انجام دادن کارهایی که خلاف میل دیگران باشد لذت می برد و هنوز مایل به همکاری و مشارکت نیست. کودک دو ساله تعادل و آرامش دارد، در انجام دادن کارهای شخصی پیش قدم می شود، از تشویق و ستایش خوشش می آید، می خواهد اطرافیان را راضی کند و نسبت به محیط وانسانها کنجکاو است. هر چه والدین، کودک را در این زمینه بیشتر تشویق کنند، احساس استقلال در او بیشتر می شود. در مقابل، حمایت افراطی و نیز تمسخر تلاشهای ناموفق کودک او را نسبت به توان خویش مردد می سازد و احساس ناتوانی را در او تقویت می کند.

 

۶- رشد اخلاقی کودکان در دوره شیرخوارگی
از خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی این است که کودک، درستی و نادرستی اعمال را برحسب لذت یا درد تعبیر و تفسیر می کنند و رعایت حقوق دیگران برای آنان معنی و مفهوم ندارد. آنان از هجده ماهگی بازنماییهای آرمانی از اشیا، اموذ و رفتارها را شروع می کنند، بدین معنی که اسباب بازی نباید شکسته شود، همه دکمه های لباس باید سر جای خود باشد و لباس هیچ پارگی نداشته باشد. در همین زمان کودکان در مورد رفتار درست و نادرست در موقعیتهای خاص معیارهایی را که اغلب در محدوده نظافت، مهار پرخاشگری و اطاعت از والدین است مشخص می سازند. این معیارها سرآغاز درک کودک از درست و نادرت، خوب و بد و اولین قدم در رشد اخلاقیات است. کودکان دو ساله ارزیابی رفتارشان را به عنوان خوب یا بد شروع می کنند و چنانچه امور با معیارهای آنان هماهنگ نباشد مضطرب می شوند. این مورد، در کودکان با فرهنگهای مختلف مشترک است(ماسن، ترجمه یاسایی،۱۳۷۰؛ برک، ترجمه گارز، ۱۳۸۸).

 

خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی

برچسب ها

خصوصیات کودکان در دوره شیرخوارگی ( 2), دوره شیرخوارگی ( 1), رشد اجتماعی کودکان در دوره شیرخوارگی ( 1), رشد اخلاقی کودکان در دوره شیرخوارگی ( 1), رشد جسمانی کودکان در دوره شیرخوارگی ( 1), رشد حسی- حرکتی کودکان در دوره شیرخوارگی ( 1), رشد ذهنی کودکان در دوره شیرخوارگی ( 1), رشد عاطفی کودکان در دوره شیرخوارگی ( 1),