بازگشت به خانه یا فرار از خانه

بازگشت به خانه یا فرار از خانه

بازگشت به خانه یا فرار از خانه

کاغذ سفیدی بردارید. کلمه ی « خانه » را بالای صفحه بنویسید. به کودکی خود بروید. به « خانه » فکر کنید و هر کلمه ی که در مورد « خانه » به ذهنتان می رسد را بنویسید. حالا کلمه ی «خانه» را از بالای صفحه پاک کنید و به جای آن « عشق » را بنویسید. آیا معنادار است؟
در اکثر مواقع کلماتی که ما از خانه ی کودکی تداعی می کنیم با عشق نیز تداعی می شود. این نزدیک بودن تداعی ها را چگونه معنا می کنید؟ وقتی کودک بودیم خانه منبع اصلی عشق بود. جایی که سیر می شدیم، می خوابیدیم، توجه دریافت می کردیم، می خندیدیم، ارتباط داشتیم و محبت را تجربه می کردیم. خانه منبع اصلی عشق در دوره کودکی هر فرد است. در دوران جوانی یا هر دوره دیگری تجربه عشق به نحوی متأثر از این اولین تجربه عشق است. ما دوست داریم هر شب در محل خاصی بخوابیم، از مسیر خاصی به دانشگاه یا سرکار برویم، همیشه از یک مغازه خرید کنیم، یا تعطیلاتمان را همان جای همیشگی بگذرانیم. این که ما موارد قبلی را تکرار می کنیم، باعث می شود که در دنیای مدام در حال تغییر، احساس ایمنی کنیم. همین مسأله در مورد تجربیات کودکی نیز اتفاق می افتد، ما کودکی خود را باز تکرار می کنیم. ما غالباً موقعیتهایی را جستجو می کنیم، که شبیه موقعیتهای دوره کودکی ما باشد؛ صرف نظر از این که این تجربیات مثبت بوده اند یا منفی. « بازگشت به خانه » به همین معنی است، یعنی ما در عشق خود به دنبال تکرار تجربه ها و موقعیت های کودکی هستیم. وقتی کودک بودیم خانه منبع اصلی عشق و ایمنی بود. حتی اگر پر از خشونت و یا هرج و مرج بود. هنوز هم « خانه » بود. جایی که سیر می شدیم، می خوابیدیم و توجه دریافت می کردیم. بنابراین « عشق » در ذهن ما ، « خانه » را تداعی می کند. خود « خانه » هم در ذهن ما، تداعی های دیگری را ایجاد می کند. مثلاً اگر پدر و مادر ما دایماً باهم دعوا می کردند، خانه برای ما تداعی کننده ی دعوا و هرج و مرج خواهد بود. اگر در خانه به ما توجه چندانی نمی کردند، خانه برای ما تداعی کننده ی تنهایی خواهد بود. عشق خانه را تداعی می کند و خانه ویژگی های دیگری را، بنابراین عشق با آن ویژگی ها همراه می شود. تصور ما از عشق تصوری است که در خانه شکل گرفته است اگر در خانه « طرد و عدم پذیرش» بوده است ما عشق را با طرد و عدم پذیرش می فهمیم. تصور دیگری نمی توانیم داشته باشیم چرا که تنها تجربه ی ما از عشق در خانه رخ داده است. اگر یکی از اعضای اصلی خانواده معتاد بوده است ما عشق را همراه با اعتیاد، دود و دم، مواد و … تجربه کرده ایم. عشق پدر را بعد از مصرف مواد تجربه کرده ایم و اکنون تصور دیگری از عشق نداریم. ما بوس ههای پدری را درک کرد ه ایم که دهانش بوی دود می داده است. تجربه ی ما از عشق همراه با بوی مواد، مصرف مواد و اعتیاد بوده است، بنابراین بسیار ممکن است که در تجارب بعدی عشق به سوی افرادی برویم که یکی از ویژگیهای اصلی آنها اعتیاد باشد، چرا که ما عشق را اینگونه تجربه کرده ایم و تجربه ی دیگری از عشق نداریم. به همین دلیل است که بسیاری از افرادی که پدر یا برادر معتاد داشته اند در انتخاب همسر نیز معمولاً جذب افراد معتاد می شوند. گویی که می خواهند « به خانه بازگردند» به خانه ای که ویژگی اصلی آن اعتیاد بوده است. اگر خانه برای ما به معنای احساس هرج و مرج باشد ، ممکن است اشخاص بی ثباتی را جست جو کنیم که ما را در ایجاد یک رابطه ی غم انگیز و پر هرج و مرج کمک کنند. اگر خانه به معنای تنهایی باشد، ممکن است کسی را پیدا کنیم که به ما عشق، محبت و توجه کافی ند اشته باشد، تا بتوانیم احساس تنهایی را باز تکرار کنیم. اگر خانه به معنای ترس باشد، ممکن است جذب کسی شویم که از ما دایماً انتقاد کند و ما را تهدید به ترک شدن کند، تا همیشه این احساس ترس را داشته باشیم. ما به طور ناخود آگاه چیزی را انتخاب می کنیم که برای ماآشناست،گویی « به خانه باز میگردیم ».
اما برخی از ما در همان کودکی هم، خانواده ی خود را هرگز نپذیرفته ایم. برخی از ما دلمان می خواست مادر دیگری داشتیم یا اینکه پدر دیگری داشتیم. برخی از ما پدر اصلی خود را ناپدری می دانستیم و یا اینکه مادر خود را نامادری به حساب می آوردیم. برخی از ما خانه و خانواد ه ی خود را محل مناسبی برای عشق و احترام نیافته ایم و از خانه و خانواده ی خود بیزار هستیم. اینگونه افراد معمولاً در تجربه ی عشق، از خانه فرار می کنند و به سوی شرایطی حرکت می کنند که در تضاد با خانه ی کودکی باشد. به عنوان مثال اگر فردی خانواده ی مذهبی داشته است در فرار از خانه به دنبال خانواده ای خواهد بود که مذهبی نباشد یا اگر خانواده ی متمول و ثروتمند داشته است در فرار از خانه ممکن است به سوی خانواده ای فقیر حرکت کند. یا اگر خانه برای آنها تداعی تنهایی می کند، در عشق به دنبال در جمع بودن می گردند، گویا اصلاً حاضر نیستند که به خانه باز گردند . در مواردی می توان فرار از خانه را به عنوان الگوی عشق در افراد مشاهده کرد.

بازگشت به خانه یا فرار از خانه

برچسب ها

بازگشت ( 1), بازگشت به خانه ( 1), بازگشت به خانه یا فرار از خانه ( 1), فرار از خانه ( 1),