روابطی که مناسب ازدواج نیست

روابطی که مناسب ازدواج نیست

روابطی که مناسب ازدواج نیست

۱- رابطه ای که شما بیشتر عشق می ورزید.
شما عاشق هستید، اما از احساس طرف مقابل خود مطمئن نیستید. این طور می پندارید که با یکدیگر زوج ایده آلی خواهید بود. اما او آن قدرها هم از رابطه با شما هیجان زده نیست. وقتی که در کنارتان نیست، مدام به او فکر می کنید. اما این طور به نظر می رسد که او بدون شما مشکل چندانی ندارد. یک رابطه هنگامی که فقط یکی از طرفین در اکثر اوقات تعقیب کننده ی دیگری است، سالم نبوده و از تعادل خارج است. این که یک نفر به چنین رابطه ای ادامه می دهد می تواند به دلایل زیر باشد.
الف – تکرار الگوی دوران کودکی: اگر در کودکی عشق یا توجهی را که به آن نیاز داشتید، به شما داده نمی شده است، احتمالاً ناخود آگاه تصمیم گرفته اید که سخت تلاش کنید تا دوستتان بدارند.
ب – خود را تنبیه می کنید. احساس می کنید که مستحق عشق و توجه نیستید و لیاقت عشق را ندارید. بنابراین در چنین روابطی باقی می مانید تا به خود اثبات کنید که مستحق عشق نیستید.
ج – همانندسازی با یکی از والدین. اگر در کودکی شاهد آن بودید که مثلاً مادرتان به خاطر توجه، مدام در تعقیب پدرتان بود، ممکن است چنین نتیجه گرفته باشید که « روابط » اصولاً اینگونه است و کاملاً طبیعی است که یکی از طرفین دیگری را بیشتر دوست داشته باشد.

۲- رابطه ای که شما کمتر عشق می ورزید.
این طرف مقابل است که بیشتر به شما عشق می ورزد. شما سعی می کنید تا خود را متقاعد کنید که بیش از آنچه واقعیت دارد، او را دوست دارید. اما از درون خود می دانید که نسبت به او احساس عشق ندارید. این نوع ارتباط، همانند رابطه ی نوع اول متعادل و سالم نبوده و سرانجامی نخواهد داشت.
دلایل زیر می تواند این نوع ارتباط را توضیح دهد.
الف – می خواهید از خود محافظت کنید. اگر در گذشته از طرف کسی که او را واقعاً دوست داشته اید، آسیب دیده باشید، ممکن است این تصمیم ناخود آگاه را گرفته باشید. که دیگر هرگز کسی را آنچنان دوست نداشته باشید، که بعدها از طرف او آسیب ببینید.
ب – یکی از والدین خود را تنبیه می کنید. فرد مقابل خود را به جای یکی از والدین خود قرار می دهید و عصبانیت خود از آن والد را بر روی او تخلیه می کنید. او را طرد می کنید تا همان کاری را کرده باشید که او (والد) در کودکی با شما کرده است.
ج – می خواهید دیگران را کنترل کنید. رابطه با کسی را انتخاب می کنید که بیشتر به شما
عشق می ورزد تا احساس برتری کنید و احساس کنید که همه چیز در کنترل شماست .
هنگامی که فرد مقابل شما در طلب عشق و محبت شما باشد، آسیب پذیرتر خواهد بود و
شما احساس می کنید که روی او کنترل دارید.
د – همانندسازی با یکی از والدین. اگر در کودکی شاهد آن بوده اید که یکی از والدین شما سردتر، گوشه گیرتر و منزو ی تر از دیگری است، ممکن است بپندارید که چنین وضعی در روابط کاملاً طبیعی است. اگر با آن والد همانندسازی کرده باشید، همان الگو را در روابط خود، تکرار می کنید.

۳- رابطه ای که در آن احساس می کنید فرد مقابل نیاز به تغییر دارد.
در این گونه روابط عشق معطوف به خود آن فرد نیست، بلکه عشق به آن فردی است که امیدوارید به آن تبدیل شود . این نوع روابط به طرز شدیدی اعتیاد آور است، چرا که شما در دام امید به کسی می افتید که قرار است فرد مقابل به آن تبدیل شود. دست کشیدن و دل کندن از این امید، بسیار مشکل است، چرا که هرگز قادر نخواهید بود بگویید که بالاخره آن تغییر خاص چه وقت به وقوع خواهد پیوست. این نوع ارتباط شباهت به قمار دارد. در زیر برخی از علایم این نوع ارتباط آورده شده است.
– به خود می گویید که او به اندکی وقت نیاز دارد تا خود و زندگی خود را جمع و جور کند.
– به خود می گویید که هیچ کس تا به حال او را آنگونه که باید، دوست نداشته است و اگر شما به حد کافی به او عشق بورزید، قادر خواهید بود تا او را تغییر دهید.
– احساس می کنید که هیچ کس او را درک نمی کند و همه او را دست کم می گیرند و فقط شما هستید که ماهیت واقعی او را می شناسید.
– مدام نزد خانواده و دوستان خود به خاطر مشکلاتی که در رابطه تان وجود دارد، عذر و بهانه می آورید.
– احساس می کنید که هرگز نمی توانید او را ترک کنید، چرا که با ترک کردن او احساس بی ارزشی او را تأیید می کنید و او دیگر هرگز تغییر نخواهد کرد.
– به او بیشتر از خود او، ایمان دارید.
– می دانید که عشق کافی از طرف او دریافت نمی کنید، اما به خود می گویید که او دارد نهایت تلاشش را می کند.
دلایل زیر می تواند این نوع ارتباط را توضیح دهد.
الف – می خواهید روی او کنترل داشته باشید. وقتی به منظور اصلاح کسی به رابطه ای وارد می شوید، طبیعتاً نسبت به او احساس برتری خواهید کرد و احساس می کنید که روی او تسلط دارید.
ب – از خودتان و زندگی خودتان فرار می کنید. با تمرکز بر روی کارهایی که فرد مقابل باید یا نباید انجام دهد، شما وقت چندانی برای پرداختن به زندگی خود نخواهید داشت. وقتی سر گرم اصلاح دیگران هستیم دیگر وقتی نخواهیم داشت تا به خودمان و نقایص خودمان بپردازیم.
ج – در کودکی به این نتیجه رسید هاید که نمی توانید آنچه را می خواهید، بدست آورید. اگر در کودکی طرد شده اید یا به قدر کافی دوستتان نداشته اند، ممکن است ناخود آگاه این نتیجه گیری را کرده باشید که نمی توانید آنچه را می خواهید از آنهایی که دوستشان دارید، بگیرید. بنابراین سعی می کنید با کسانی رابطه داشته باشید که همان احساس ناکامی کودکی را در شما باز تولید کنند.
بپذیرید و « هست » یک رابطه ی سالم رابطه ای است که فرد مقابل را همانگونه که از او راضی باشید.

۴- رابطه ای که در آن می خواهید دیگری را نجات دهید.
افراد در این نوع رابطه ، نه از آن رو که با هم سرشان تفاهم دارند، بلکه به این دلیل که احساس می کنند مجبورند تا به او کمک کنند، وارد رابطه می شوند. کسی را پیدا می کنند که آسیب دیده یا شکننده است و یا این که دیگران او را دوست نداشته اند و حالا شدیداً احساس می کنند که باید به او کمک و محبت کنند. ترک گفتن اینگونه روابط معمولاً بسیار مشکل است.
در زیر برخی از علائم این نوع ارتباط آورده می شود.
– به کسی علاقمند هستید که مشکلات روحی، جسمانی و یا اقتصادی جدی دارد.
– به کسی علاقمند هستید که به تکرار احساس سر در گمی، ناتوانی و قربانی بودن می کند و شما او را دلداری می دهید، آرام می کنید و تشویق می کنید.
– غالباً در مقابل او نقش والد را ایفا می کنید. او را نصحیت می کنید، هشدار می دهید، از
مشکلات احتمالی بر حذر می کنید.
– در گذشته با او بد رفتاری شده و یا به طرز بدی آسیب دیده است و شما احساس می کنید که مجبور هستید گذشته ی او را جبران کنید.
– کمتر می توانید به او تکیه کنید، بلکه بیشتر او به شما تکیه می کند.
– رفتارهایی را از طرف او تحمل می کنید که هرگز به طور معمول نظیر این رفتارها را از فرد دیگری نمی پذیرید.
– وقتی دیگران از شما می پرسند که چرا با چنین فردی رابطه د ارید، احساس می کنید که
از او بهانه جویی می کنند و فوراً درصدد حمایت از او بر می آیید.
– احساس می کنید هیچ کس همانند شما قادر نیست که او را درک کند و دوست داشته
باشد، بنابراین نمی توانید او را ترک کنید.
– نگران هستید که اگر او را رها کنید، آیا او شخص دیگری را پیدا خواهد کرد تا از او حمایت کند.
دلایل زیر می تواند وجود این نوع ارتباط را توضیح دهد.
الف – تکرار یک الگوی کودکی. اگر در کودکی شاهد آن بودید که یکی از اعضای اصلی خانواده، نادیده گرفته می شود یا کسی او را دوست ندارد و یا با او بد رفتاری می شده است د ر بزرگسالی همان فرد را به شکل کسی که سخت به کمک احتیاج دارد، می یابید و نهایت تلاش خود را می کنید تا عشق، حمایت و محبتی را که نتوانستید در کودکی به آن عضو خانواده بدهید، به او بدهید.
ب – نیاز دارید که احساس برتری کنید. وقتی فردی را برمی گزینید که به هم ریخته است،
شما در موضع فرد برتر، عاقلتر و منسجم تر قرار خواهید گرفت.
ج – نیاز به کنترل دیگران دارید.برخی اوقات از یاد می بریم که « کمک کردن » می تواند یک روش برای کنترل کردن دیگران باشد.
کسانی که در چنین روابطی وارد می شوند و خواهان نجات دیگری از طریق ارتباط عاطفی هستند، غالباً ترحم را با عشق اشتباه می گیرند.

۵- رابطه ای که در آن به همسر آینده ی خود به چشم یک الگو یا آموزگار نگاه می کنید.
در این نوع روابط ما از همان ابتدا شاهد برابری و همتایی نیستیم، چرا که یکی از طرفین مقام و مرتبه ی بلندی در چشم دیگری دارد. هنگامی که دانشجویی عاشق استاد خود می شود، یا بازیگر جوانی عاشق کارگردان فیلم می شود، ما شاهد شکل گیری چنین ارتباطی هستیم. وقتی عاشق کسی بشویم که الگوی ماست، طبیعتاً رابطه ای برابر با او نخواهیم داشت. ممکن است در رفتار و یا گفتار خود به گونه ای وانمود کنیم که باهم برابر و همتراز هستیم، اما از آنجا که مقام بلند و والایی را برای او در نظر داریم عملاً چنین چیزی ممکن نیست.
در زیر برخی از علائم این نوع ارتباط آورده می شود.
– فکر می کنید که او از شما باهوش تر است.
– از او زیاد نقل قول می کنید: «علی می گوید… » یا « به عقیده ی علی.. » یا « همان طور که علی می گوید…».
– هرگز با عقاید، باورها و نظرات او مخالفت نکرده یا آنها را زیر سؤال نمی برید. احساس
می کنید که او بیشتر از شما می داند.
– دلتان می خواهد همه بفهمند که با « چه کسی » رابطه دارید.
– احساس می کنید هرگز نمی توانید به موفقیتهایی نظیر آنچه که نامزد شما بدست آورده، نایل شوید.
– احساس می کنید از بخت و اقبال شما بوده که او نصیب شما شده است.
– حاضرید هرکاری بکنید تا بیشتر به او شبیه شوید.
در اینجا لازم به ذکر است که شکست یک رابطه هرگز به دلیل تفاوت جایگاههای دو نفر نیست، بلکه از نگرش و طرز برخورد آنها نسبت به جایگاههای خودشان ناشی می شود.
دلایل زیر می تواند وجود این ارتباط را توضیح دهد.
الف – در جستجوی پدر یا مادر هستید. اگر در کودکی توجه و عشقی را که می خواستید
ندیده باشید، این امکان وجود دارد که به فردی علاقمند شوید که در جایگاه والد شما قرار
گیرد؛ تا بتوانید عشق، توجه، هدایت و حمایت او را بدست آورید.
ب – اعتماد به نفس پایینی داشته باشید. هنگامی که اعتماد به نفس شما پایین باشد، ممکن است به کسی علاقمند شوید که اعتماد به نفس بالایی داشته باشد و خود را الگوی شما قرار دهد.
ارتباطی مناسب است که در آن خود را هما ن قدر دوست داشته باشیم، که دیگری را دوست داریم. ارتباطی که در آن خود را همان گونه که هستیم، پذیرفته باشیم.
۶- رابطه ای که به دلیل چند ویژگی خاص، ایجاد شود و تداوم یابد.
چشمان آبی، موهای سحر انگیز، گیتار زدن، مدیر بودن و … گاهی باعث می شود تا ما وارد یک ارتباط شویم و آن را به همان دلایل ادامه دهیم. یک استعداد خاص یا یک ویژگی فوق العاده، گاهی ما را افسون می کند و نمی توانیم به دیگر ویژگی های آن فرد بپردازیم . این روابط معمولاً دوام چندانی ندارد. زندگی مشترک مطمئناً به چیزی بیشتر از گیتار زدن یا چشمان آبی نیاز دارد.
هرگاه شیفته ی فردی با ویژگی های خاصی شدید، از خود بپرسید اگر این فرد آن ویژگی (رنگ چشم، صدای زیبا، حالت چهره و …) را نداشت و یا (نقاش، قهرمان بستکبال، خلبان و …) نبود، آیا همچنان برای شما جذاب بود و می خواستید با او ازدواج کنید؟

۷- رابطه ای که به دلیل یک تفاهم خاص، ایجاد شود و تداوم یابد.
این نوع رابطه می تواند بسیار فریب دهنده باشد. مخصوصاً هنگامی که همان زمینه ای که در آن تفاهم دارید، برای شما اهمیت زیادی داشته باشد و به راحتی آن را با پیوندی عاشقانه و قوی اشتباه بگیرید. چند مثال از این نوع رابطه را برای فهم بهتر در زیر می آوریم.
– هر دو نفر عضو گروه کوهنوری هستند و به کوهنوردی عشق می ورزند. اما در سایر زمینه ها هیچ تفاهم دیگری باهم ندارند.
– هر دو نفر بر روی یک پروژه کار می کنند. این پروژه ایجاب می کند که ساعتهای طولانی باهم کار کنند. در اواسط کار احساس می کنند که به یکدیگر علاقمند شده اند. اما پس از آشنایی بیشتر متوجه می شوند که خارج از زمینه ی کاری هیچ وجه مشترکی باهم ندارند.
– در یک تور ایرانگردی باهم هستند، همه چیز خوب است و هر دو نفر احساس می کنند که به یکدیگر علاقمند شده اند. اما پس از این که مسافرت تمام می شود، هرگاه یکدیگر را
ملاقات می کنند بیشتر متوجه می شوند که با یکدیگر هماهنگ نیستند.
این نوع از ارتباط بیشتر در موارد زیر رخ می دهد.
الف – با فرد مقابل در شرایط غیرمعمول و متفاوت با شرایط معمول زندگی آشنا شده باشید.
ب – با فرد مقابل در محیطی غیرمعمول آشنا شده باشید.
ج – با فرد مقابل هنگام یک فعالیت مشترک آشنا شده باشید.
البته لازم به ذکر است که آشنا شدن در این شرایط، لزوماً به این معنی نیست که در سایر زمینه ها تفاهم وجود نداشته باشد. چه بسا که دو طرف از تفاهم زیادی هم برخوردار باشند. اما بسیار اتفاق می افتد که در چنین شرایطی که تسهیل کننده ی عشق است، افراد عاشق می شوند اما از تفاهم چندانی برخوردار نیستند. وجود تفاهم بین آنها نیاز به بررسی و تعمق و شناخت بیشتر دارد. خطری که در این نوع رابطه وجود دارد،شیفتگی بیش از حد به آن زمینه ی مشترک است، به گونه ای که از توجه به مابقی قسمتهای یک رابطه باز می مانند. این بی توجهی افراد را درگیر کسی می کند که به طور معمول با او رابطه برقرار نمی کنند.

۸- رابطه ای که به دلیل لجاجت و سرکشی با خانواده، ایجاد شود و تداوم یابد.
علائم زیر می تواند نشان دهنده این نوع رابطه باشد.
– پدر و مادر شما همیشه بر روی اهمیت « پول » و « شهرت » تأکید خاص ورزیده اند، اما شما همواره افراد بی پول و ورشکسته را انتخاب می کنید.
– پدر و مادر شما همیشه روی نظم و ترتیب در خانه تأکید دا شته اند، اما شما همیشه افرادی را پیدا می کنید که تنبل و شلخته هستند.
– در خانواده ای بسیار مذهبی بزرگ شده اید، اما تمام کسانی که انتخاب می کنید، بی بندوبار و لاقید هستند.
– مادر شما معتقد است که همسرتان نباید فاصله ی سنی زیاد ی با شما داشته باشد، اما شما دقیقاً افرادی را انتخاب می کنید که بیشتر از ده سال با شما اختلاف سن دارند.
برخی از مردم همسر خود را نه بر این اساس که چه کسی برای آنها مناسب است، بلکه بر این اساس که چه کسی برای خانواده آنها مناسب نیست، انتخاب می کنند. لجاجت با خانواده یا لجاجت با یکی از والدین گاهی ریشه انتخابهای ماست.
این مسأله می تواند به دلایل زیر باشد.
الف – عصبانیت زیادی نسبت به یکی از والدین یا هر دو والد در خود احساس می کنید.
ب والدین شما بسیار کنترل کننده بوده اند و اکنون شما می خواهید از انقیاد و کنترل آنها فرار کنید.
این نوع ارتباط هر چند باعث می شود که خشم فرد نسبت به خانواده تخلیه شود، اما باعث نخواهد شد که همسران رابطه مناسبی با یکدیگر داشته باشند . اگر گمان می کنید که الگوی شما در علاقه مند شدن به دیگران، لجاجت و سرکشی است، بهتر است این مسأله را با کمک یک روان درمانگر بررسی کنید . همین که مجبور نباشیم که شورشی باشیم، این امکان وجود خواهد داشت که به هرکسی علاقه مند شویم . شورشی بودن و لجاجت، ایجاد اجبار و فشار می کند و اجبار در ازدواج نمی تواند به موفقیت منجر شود.

۹- رابطه با کسی که در تضاد کامل با معشوق یا نامزد قبلی باشد.
رابطه ای را با کسی به هم می زنید و سپس به دنبال شخصی می گردید که نه تنها
متفاوت باشد، بلکه در تضاد کامل با او باشد، یا به عبارت دیگر نقطه مقابل او باشد. به
عنوان مثال:
– فرد قبلی بی پول و بی قابلیت بود و شخصیتی غیر رقابتی داشت. در انتخاب جدید به
دنبال فردی پولدار، لایق و مقاوم هستید.
– فرد قبلی قابل پیش بینی بود، در انتخاب جدید به دنبال فردی هستید که غیرقابل پیش بینی باشد.
– فردی قبلی مستقل و اهل عمل بود، در انتخاب جدید به دنبال فردی وابسته و احساساتی هستید. مسأله ای نیست اگر به دنبال ویژگی هایی باشیم که فرد قبلی فاقد آن بود . این کاملاً طبیعی است که اولویتهای ذهنی ما به هنگام انتخاب همسر، مواردی باشد که در نامزد یا همسر قبلی خود ندیده ایم و از نبود آنها احساس نارضایتی کرده ایم. اشتباه در این است که چشم خود را به روی سایر ویژگی های مهمی که می باید در یک فرد به دنبال آن باشیم، ببندیم و فقط به دنبال آن ویژگی هایی باشیم که در رابطه قبلی وجود نداشت.

۱۰- رابطه با فردی که با یک نفر دیگر است.
اولین توقع و انتظاری که از همسر آینده می رود این است که در رابطه با کسی نباشد. ما با کسی می توانیم رابطه داشته باشیم که منعی برای ازدواج با ما نداشته باشد، با
هیچ کس دیگری نباشد، متأهل نباشد، نامزد نداشته باشد و با کسی رابطه ی جنسی نداشته باشد.
این رابطه در موارد زیر دیده می شود.
– با کسی است، اما قول می دهد که به زودی او را ترک خواهد کرد.
– با کسی است، اما می گوید که او را دوست ندارد.
– با کسی است، اما می گوید که دیگر با او رابطه ی جنسی ندارد.
– با کسی است، اما می گوید که فقط به خاطر بچه ها با او زندگی می کند.
– با کسی است و او هم راجع به شما می داند، اما می گوید که برایش مهم نیست.
– با کسی است و قصد جدا شدن از او را هم ندارد، ولی با این حال از شما می خواهد که
با او باشید.
– رابطه اش را به هم زده است، اما این امکان وجود دارد که دوباره همه چیز را از سر
بگیرند.
– متارکه کرده است اما این امکان وجود دارد که طلاق نگیرند.
کسانی مستعد ورود به چنین روابطی هستند که موارد زیر در زندگی آنها وجود داشته باشد.
الف – در کودکی احساس ترک شدگی کرده باشند. با تکرار این الگو در بزرگسالی،
احساسات زمان کودکی را باز تولید می کنند.
ب – اعتماد به نفس پایینی دارند. فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد ممکن است احساس کند که استحقاق این که وارد یک رابطه تمام عیار شود را ندارد، بنابراین تن به ارتباط با فردی بدهد که با یک نفر دیگر است.
ج – افرادی که ترس از صمیمیت دارند. رابطه با فردی که با یک نفر دیگر است، راهی
است برای دوری از صمیمیت. اگر فردی در کودکی مورد آزار جسمانی، عاطفی یا جنسی
قرار گرفته باشد یا به هر دلیل دیگری از صمیمیت و رابطه ی صمیمانه وحشت داشته باشد ، ممکن است وارد این گونه روابط شود تا از صمیمیت کامل پرهیز کند.
افرادی مستعد ورود به چنین روابطی هستند که موارد زیر در زندگی آنها وجود داشته
باشد.
الف – در کودکی احساس ترک شدگی کرده باشند. با تکرار این الگو در بزرگسالی، احساسات زمان کودکی را باز تولید می کنند.
ب – اعتماد به نفس پایینی دارند. فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد ممکن است احساس کند که استحقاق این که وارد یک رابطه تمام عیار شود را ندارد، بنابراین تن به ارتباط با فردی بدهد که با یک نفر دیگر است.
ج – افرادی که ترس از صمیمیت دارند. رابطه با فردی که با یک نفر دیگر است، راهی است برای دوری از صمیمیت. اگر فردی در کودکی مورد آزار جسمانی، عاطفی یا جنسی قرار گرفته باشد، یا به هر دلیل دیگری از صمیمیت و رابطه ی صمیمانه وحشت داشته باشد، ممکن است وارد این گونه روابط شود تا از صمیمیت کامل پرهیز کند.
مستعد ورود به چنین روابطی هستند که موارد زیر در زندگی آنها وجود داشته باشد.
الف – در کودکی احساس ترک شدگی کرده باشند. با تکرار این الگو در بزرگسالی، احساسات زمان کودکی را باز تولید می کنند.
ب – اعتماد به نفس پایینی دارند. فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد ممکن است احساس کند که استحقاق این که وارد یک رابطه تمام عیار شود را ندارد، بنابراین تن به ارتباط با فردی بدهد که با یک نفر دیگر است.
ج – افرادی که ترس از صمیمیت دارند. رابطه با فردی که با یک نفر دیگر است، راهی است برای دوری از صمیمیت. اگر فردی در کودکی مورد آزار جسمانی، عاطفی یا جنسی قرار گرفته باشد، یا به هر دلیل دیگری از صمیمیت و رابطه ی صمیمانه وحشت داشته باشد، ممکن است وارد این گونه روابط شود تا از صمیمیت کامل پرهیز کند.

روابطی که مناسب ازدواج نیست

برچسب ها

ازدواج ( 11), روابطی که مناسب ازدواج نیست ( 1), مشاوره ( 30), مشاوره ازدواج ( 30),