افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند

افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند

افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند

از افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند،باید پرهیز شود. برخی از خصلتها و ویژگیها هست، که ازدواج و زندگی مشترک را با مشکلات بسیار زیادی روبرو خواهد ساخت. البته هیچ کدام ما بی عیب نیستیم و واضح است که هر کدام ما ضعفها و کاستیهای خاص خودمان را داریم. اما برخی از ویژگی های منفی هستند، که در مقایسه با سایر خصلتها خطرناکتر و مخرب تر هستند و در صورتی که فردی صاحب آن ویژگی باشد، زندگی با او در واقع یک کابوس خواهد بود. در زیر ویژگیهایی ذکر می شود که در صورت وجود آن، ازدواج با آن فرد زیان بخش و آسیب زننده خواهد بود و لازم است که از چنین فردی اجتناب شود.

۱- افرادی که معتاد به مصرف موادمخدر، الکل یا دارو هستند.
اگر دست خود را در آتش ببرید، حتماً خواهید سوخت. اگر خود را جلوی ماشین بیاندازید حتماً زیر گرفته خواهید شد. اگر عاشق یک الکلی یا معتاد به موادمخدر بشوید، حتماً آسیب خواهید دید.
کسی که معتاد به مصرف مواد مخدر یا مصرف مشروبات الکی است، به واقع فردی است که سعی می کند تا بر مغز خود با استفاده از یک ماده شیمیایی تأثیر بگذارد، تا از مشکلات و دنیای واقعی دور شود.
ما با تعداد بی شماری از زوجها و همسران روبرو می شویم، که در ابتدای زندگی اعتیاد را یک امر عادی می دانسته اند؛ یا فکر می کرده اند که موضوع چندان مهمی نیست و نامزد آنها پس از ازدواج مواد را ترک خواهد کرد و به این امید تن به ازدواج داده اند و بعد با یک زندگی بحران زده روبرو شده اند. زندگی پرملالتی که در آن بسیار آسیب دیده اند و راههای گریز از آن بسیار محدود بوده است.
برای آنکه به طور خیلی خلاصه با اعتیاد آشنا شویم، در اینجا اطلاعات محدودی می آوریم، تا تصویر صحیح تری از اعتیاد داشته باشیم. ۷۹ درصد مردان و ۶۵ درصد زنانی که معتاد به مصرف مواد هستند، یک بیماری روانی دیگر نیز دارند. (کاپلان، سادوک ) علایم افسردگی بین افراد مبتلا به سوء مصرف مواد یا وابستگی به مواد شایع است (کاپلان، سادوک ) و احتمال خودکشی موفق بین مبتلایان به بیماری سوء مصرف مواد تقریباً ۲۰ برابر بیشتر از کل جمعیت است.
از آنجا که فرد معتاد نیاز به درمان جدی دارد، باید از ازدواج با او پرهیز کرد. این پرهیز از ازدواج تنها به دلیل خود اعتیاد نیست، بلکه به دلیل تأثیرات روانشناختی است که مصرف مواد بر روی فرد بر جای می گذارد. مثلاً مصرف مواد افیونی از قبیل تریاک، ایجاد خواب آلودگی، بی اشتهایی، کاهش میل جنسی، کاهش فعالیت، تغییر در شخصیت، وراجی، بیش فعالی، تحریک پذیری، پرخاشگری، تهییج، بدبینی، ناتوانی جنسی و توهم می کند. آیا با فردی که تحت تأثیر مواد دارای چنین شرایطی هست می توان ارتباط صمیمانه ای برقرار کرد؟ مسأله اعتیاد یکی از جدی ترین مسایلی است که قبل از ازدواج باید به آن توجه کرد. در تحقیق قبل از ازدواج، این مورد یکی از الزامات است. دانستن این که آیا یکی از اعضای اصلی خانواده ی فرد معتاد هست یا نه؟ نیز می تواند کمک کننده باشد. چرا که یک الگوی ژنتیک در بیماری سوء مصرف مواد مشاهده می شود. ازدواج با فرد معتاد یک خودآزاری و یک آسیب جدی است. اما اگر فردی را دوست دارید که معتاد است ، تنها می توانید از او بخواهید که مواد را کنار بگذارد و برای ترک مواد کمک تخصصی بگیرد در صورتی که این فرد موفق به ترک مواد شد ، لازم است تا یک سال از ازدواج با او خودداری کنید. چون ۱۲ ماه اول پس از قطع وابستگی دوره ی پر خطری برای عود بیماری به شمار می رود. این دوره را اصطلاحاً دوره بهبود موقت اولیه نامیده اند. (کاپلان، سادوک ) پس از آن همچنان باید با احتیاط بسیار با چنین افرادی ازدواج کرد.
یک فرد معتاد، لازم است تا به خودش بپردازد و در ابتدا بیماری خود را درمان کند. بسیاری از این افراد برای فرار از واقعیت اعتیاد، ممکن است رو به ازدواج آورند. و یا حتی خانواده های آنها تصور کنند که ازدواج می تواند درمان اعتیاد آنها باشد. درمان اعتیاد همانند درمان دیگر بیماری های روانشناختی، یک درمان کاملاً متمرکز و تعریف شده است و ازدواج تنها می تواند استرس این افراد را اضافه کند و مصرف مواد آنها را افزایش دهد.
تراژدی و خیمی که در جامعه ما در این سالها روی داد، تراژدی همسران معتادان تزریقی بود. بسیاری از این معتادان به دلیل استفاده از سرنگ مشترک دچار بیماری ایدز شدند و به دلیل ارتباط جنسی با همسران خود، همسران آنها نیز دچار این بیماری مهلک شدند. آیا آنها باور می کردند که روزی دچار چنین تراژدی مهیبی شوند؟

۲- افرادی که به سرعت و به شدت خشمگین می شوند.
همه ی ما در زندگی خود خشمگین می شویم. وقتی که اوضاع بر وفق مراد نیست،
وقتی که ناراحت هستیم، یا در حق ما بی عدالتی شده است، خشمگین می شویم. این نوع از خشم طبیعی است و همه ی ما آن را احساس می کنیم. اما برخی افراد به طور ناگهانی و با شدت بسیار زیاد خشمگین می شوند. یا به عبارت دیگر خشم آنها غیر معمولی و نامتناسب است. زندگی با چنین افرادی یک تجربه ی بسیار وحشتناک است. این افراد با خشم خود، همسر و فرزندان شان را کنترل می کنند. وقتی با چنین افرادی روبرو می شویم، برای این که مورد حمله ی خشم آنها واقع نشویم، رفتار خود را بسیار کنترل می کنیم و در حال ترس از آنها به سر می بریم. چرا که هر لحظه احتمال آن می رود که عصبانی شوند و خشم خود را با شدت هرچه تمامتر بروز دهند. کنترل رفتار در برابر این گونه افراد برای مدتی کوتاه امکان پذیر است، اما در زندگی مشترک حقیقتاً انرژی فراوانی از انسان می گیرد.
در زیر برخی از نشانه های هشدار مربوط به خشم ناگهانی و بدون کنترل آورده شده است:
– هنگامی که برخی چیزهای کوچک مطابق میل او نیست، از کوره در رفته و خشم خود را روی کسانی که در اطراف او باشند، خالی می کند.
– هنگامی که با نظر او موافق نیستید، با فریاد، بددهنی و تهدید پاسخ می دهد.
– هنگامی که از او می خواهید تا کار ساده ای را برایتان انجام دهد، حالت تدافعی گرفته و  مخالفت می کند.
– هنگامی که به او توضیح می دهید که رفتارش چه تأثیری بر شما می گذارد ، احساس
می کند که به او حمله شده است و متقابلاً بی رحمانه به شما حمله می کند.
– خشم خود را با کوبیدن در، قطع تلفن، ترک اتاق و… بروز می دهد.

– خلق و خویش به ناگهان از وضعیتی مهربان، گرم و صمیمی ، در عرض تنها چند ثانیه به
وضعیتی عصبانی تغییر می کند.
– وقتی کاری را که می خواهد برایش انجام نمی دهید، یا مرتکب اشتباهی می شوید،  آمادگی او برای این که داد بزند و شما را تحقیر کند، بالاست.
– به کرات در مکانهای عمومی نظیر رستورانها ، مراکز خرید، خانه ی دوستان و …  صدایش را بلند کرده و یا عصبانی می شود.
– خشم خود را به صورت فیزیکی و با زدن و یا پرت کردن اشیا و هل دادن و یا زدن شما  و یا دیگری نشان می دهد.
قبل از ازدواج لازم است که به مسأله ی خشم توجه کنیم. در صورتی که فرد مورد نظر شما در کنترل خشم خود مشکل دارد و به شدت خشمگین می شود، ارتباط شما در آینده مخدوش خواهد بود. از ازدواج با چنین افرادی باید پرهیز کرد. زندگی با چنین افرادی به شدت آسیب زننده است.
تعدادی از این افراد بعد از ازدواج خشم خود را با زدن همسر خود خالی می کنند. در ادبیات علمی آنها را به عنوان همسر آزار می شناسیم. همسر آزاری یک مورد بسیار جدی در روابط خانوادگی به شمار می رود. برخی از خانمها، پس از ازدواج متوجه می شوند که همسر آنها دست بزن دارد وخشم خود را با زدن آنها کاهش می دهد. بسیاری از این خانمها اولین باری که متوجه این مسأله می شوند، بهت زده می شوند، و نمی دانند که چه باید بکنند. همسر آنها در عین حال که به آنها ابراز عشق و صمیمیت می کند ، در لحظه ی عصبانیت به راحتی آنها را می زند و بد دهنی می کند.
زمانی که این خانمها از شوهران خود می خواهند که رفتار خود را تغییر دهند، آنها معمولاً اظهار می کنند که: « تو نباید کاری کنی که من عصبانی شوم » و به این صورت سعی در کنترل همسر خود دارند. خانمی که با امید فراوانی به زندگی مشترک پا گذاشته، پس از عقد ازدواج، اولین سیلی را که از همسر خود می خورد، احساس درد، تنهایی، شرم، خجالت، ناتوانی، خشم و افسردگی می کند. عزت نفس آنها شدیداً آسیب می بیند و معمولاً ناتوان از تصمیم گیری، به زندگی با شوهر آزارگر خود ادامه می دهند. همسران آزار دیده بعضاً به قدری تحقیر می شوند، که زندگی با آزار دهنده ی خود را توجیه می کنند و برای نجات آنها از شرایط آزار نیاز به روان درمانی هست.
افسانه ۲۰ ساله دو سال بود که با رضا ۲۳ ساله ازدواج کرده بود . اما در این مدت به دلیل ضرب و شتم رضا، شنوائی او کاهش پیدا کرده بود. وقتی که رضا به صورتش سیلی می زده، دستش را جلوی صورتش گرفته بود؛ اما بر اثر شدت ضربه ی دست رضا ، یکی از انگشتان دستش شکسته بود. او به مادرش گفته بود که دستم لای در رفته است … افسانه همه ی اینها را تعریف می کرد و در عین حال می گفت من رضا را دوست دارم!!!

۳ افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند.
این افراد معمولاً دیگران را به خاطر مشکلات و مسایل زندگی خود مسؤول می دانند و آنها را سرزنش می کنند. آنها مسؤولیت سهمی که خود در ایجاد آن مشکلات داشته اند را بر عهده نمی گیرند. وقتی با چنین افرادی روبرو شویم ، معمولاً داستانهای فراوانی از ظلم دیگران و مظلومیت آنها می شنویم. اما باید مراقب بود نفر بعدی خود ما خواهیم بود.
برخی از ویژگی های افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند عبارتند از:
– این افراد به ندرت مستقیماً و با صراحت عصبانیت و خشم خود را بیان می کنند . در عوض مدام گله و شکایت می کنند و قیافه ی ناراحت به خود می گیرند.
– هنگامی که به او راه حلی برای مشکلاتش ارایه می شود، همواره دلیلی پیدا می کند که چرا این راه حل یا این پیشنهاد مفید نیست. گویا همه ی راه حلها برای آنها مفید نیست.
– هیچ گاه صریح و مستقیم ناراحتی خود را بیان نمی کنند و فرد مقابل را مجبور به حدس  زدن می کنند، گویا باید با زور از آنها اطلاعات را بیرون کشید.
– وقتی به آنها عشق می ورزیم، احساس می کنیم که تلاش ما بی ثمر است . آنها نمی توانند به سادگی پذیرای عشق باشند.
– همیشه چیزی هست که او را ناراحت کند. همیشه بد عنق است.
– دلش به حال خودش می سوزد و اغلب به خاطر خودش تأسف می خورد و آن را بیان می کند.
– به جای این که تصمیم بگیرد و اقدام کند بیشتر وقتش را به گله و شکایت از روزگار و حوادث می پردازد.
– هنوز دیگران را (والدین، دوستان، اقوام) به خاطر گذشته ی خود سرزنش می کند و آنها را مسؤول زندگی خود می داند.
بسیار دیده می شود که احساس می کنند در دام افتاده اند بدون اینکه هیچ راه گریزی داشته باشند.
– به موفقیت و خوشبختی دیگران حسادت می کنند و خود را با آنها مقایسه می کنند.
این افراد چند ویژگی اصلی دارند که عبارتند از:
الف – هرگز مسؤولیت شرایط و اتفاقات زندگی خود را بر عهده نمی گیرند.
آنها به حال خود تأسف می خوردند، گله و شکایت می کنند و هر کار دیگری انجام می دهند، بدون این که اقدامی در جهت بهبود اوضاع صورت دهند. کافی است به آنها پیشنهاد دهید که چگونه می توانند احساس بهتری داشته باشند، یا مسأله ی خود را حل کنند؛ آنگاه با فهرست بلند بالایی از انواع دلایلی روبرو خواهید شد، که چرا آن پیشنهاد برای آنها مفید نیست. برخی از این افراد منتظر هستند تا شما یا دیگری نجاتشان دهد و برخی دیگر فقط احساس ترحم و همدردی دیگران و توجه آنها را می طلبند.
ب – دیگران را به خاطر مشکلات خود سرزنش می کنند.
از نگاه این افراد همیشه تقصیر همه چیز به گردن دیگری است . آنان دایماً والدین، بچه ها، همسر، دوستان، وضع سلامتی و بهداشت، اقتصاد و … را به خاطر بد بختی و عدم رضایت خود سرزنش می کنند.
ج – خشم خود را آشکارا بروز نمی دهند.
آنان جملاتی به کار می برند که ظاهراً خصومت آمیز نیست ، اما به طرزی غیرمستقیم، خصومت و تنفر خود را نسبت به شما بیان می کنند. این جملات به آنها کمک می کند تا ظاهر « غیر عصبانی » خود را حفظ کنند.
د – فکر می کنند که ضعیف و درمانده هستند.
و… « نمی توانم » ،« نمی شود » ، « هرگز » عبارتهای رایج و متداولی است که این افراد به کار می برند. آنها معمولاً انجام کارهای خود را به تعویق می اندازند، چرا که به خود اعتماد کافی ندارند. آنها امیدوارند که دیگران آنها را حمایت کنند و نجات دهند. همگی ما زمانی ممکن است چنین احساساتی داشته باشیم، اما این احساسات تمام زندگی اینگونه افراد را فرا گرفته است . در ابتدا که با شخصی از این دست روبرو می شویم، از آنجا که تجربه ی مشابه با او را داریم، با او همدردی می کنیم و سعی می کنیم به او کمک کنیم. اما این افراد معمولاً ما را ناکام می کنند و در نهایت نسبت به آنها احساس بی تفاوتی و بی اعتنایی پیدا می کنیم. زندگی با چنین افرادی یک تجربه ی سخت و دشوار است. این افراد برای زندگی مشترک مناسب نیستند و زندگی را به کام همسر و فرزندان تلخ می کنند.

۴ – افرادی که دیگران را کنترل می کنند.
افرادی که دیگران را کنترل می کنند، درست مقابل افرادی هستند که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند. فردی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرد، اغلب از تصمیم گرفتن دوری می کند. اما افرادی که دیگران را کنترل می کنند، می باید همه تصمیمها را خودشان بگیرند. افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند، همیشه چشم به کمک و یاری دیگران دوخته اند، اما افراد کنترل کننده هرگز درخواست کمک نمی کنند. افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند، منتظر هستند که به آنها بگوییم چه کار کنند، اما افراد کنترل کننده به دیگران می گویند که چه کار باید
بکنند و برای دیگران تعیین تکلیف می کنند. آنها می خواهند کنترل همه چیز در دست خودشان باشد و هر کاری خواهند کرد تا مبادا احساس کنند که چیزی تحت تسلط و کنترل آنها نیست.
افرادی که دیگران را کنترل می کنند دارای ویژگیهای زیر هستند:
– از لحاظ عاطفی محدود و بسته هستند. آنها به سادگی احساسات و عواطف خود را بروز نمی دهند.
– حس مالکیت زیادی دارند.
– بسیار حسود هستند.
– به راحتی وقتی چیزی مطابق میل آنها نیست و یا هنگامی که احساس می کنند روی اوضاع کنترل کافی ندارند، عصبانی می شوند.
– معمولاً دارای عادتهای وسواسی هستند.
– اصلاً خوش ندارند که کسی به آنها بگوید چه کار کنند، چرا که احساس می کنند کنترل در دستشان نیست.
– این افراد معمولاً والدینی سلطه جو و انتقادگر می شوند. چرا که کنترل کمی می توان بر کودکان اعمال کرد.
افراد کنترل کننده معمولاً کمتر به درمان خود می پردازند ، زیر ا در درمان ، احساس عدم کنترل و احساس تسلط درمانگر، آنها را رنج می دهد و نمی توانند کنترل درمانگر را بر زندگی خود بپذیرند. چنین افرادی مطمئناً تسلط و کنترل همسر را در زندگی نمی پذیرند. لازم است که همه چیز در کنترل آنها باشد. این افراد معمولاً بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند و خشم زیادی را در آنها ایجاد می کنند. ازدواج با چنین افرادی، به معنای پذیرش سلطه و کنترل آنها بر زندگی خودمان است.

۵ – افرادی که اختلال جنسی دارند.
اختلالات جنسی حوزه ی وسیعی از رفتارها را در برمی گیرد. از آنجا که ارتباط جنسی یکی از حوزه های با اهمیت در زندگی مشترک است، فردی که دارای اختلال جنسی است برای ازدواج مناسب نیست. در اینجا اختلالات جنسی را در سه گروه به ترتیب زیر می آوریم.
الف – اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس جنسی
علایم و نشانه های زیر را می توان در افرادی که اعتیاد جنسی یا فقدان عزت نفس جنسی دارند، مشاهده کرد.
– فردی که تشنه فیلمها و تصاویر مستهجن است.
– فردی که دایماً استمنا می کند، حتی اگر امکان رابطه جنسی سالم را هم داشته باشد.
– لاس زدن با دیگران
– چشم چرانی و خیره شدن به بدن دیگران
– اظهار نظرهای جنسی به شما درباره بدن دوستانتان، غریب هها و…
– اظهار نظرهای جنسی به دوستان شما، غریبه ها و…
– لمس کردن و تماسهای بدنی بی جا، نامناسب و ناشایست
– رابطه ی نامشروع
شناسائی این مشکل معمولاً در همان چند دیدار اول امکان پذیر نیست . گذشت زمان و صحبت در مورد تمایلات جنسی، می تواند به شناسایی این مسأله کمک کند.
ضروری است که هرکسی آنچه را که به لحاظ جنسی می پذیرد و آنچه را که در را بطه جنسی نمی پذیرد و غیرقابل قبول می داند، برای دیگری تعریف کند.
وقتی که با فردی رابطه داریم که اعتیاد جنسی دارد، یا عزت نفس جنسی اندکی دارد، معمولاً در ابتدای رابطه خود را توجیه می کنیم. لازم است در این مورد به حس خود و احساسات غریزی خود اعتماد کنیم . اگر رفتارهای فرد مورد نظرتان شما را آزار می دهد، اجازه ندهید که با منظق تراشی های مختلف شما را توجیه کند و ساکتتان کند.
اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس جنسی با روان درمانی و یا روانکاری می تواند بر طرف شود . بنابراین اگر فردی اعتیاد جنسی دارد، لازم است که برای روان درمانی مراجعه کند.
هنگامی که با فردی رابطه برقرار می کنیم که اعتیاد جنسی دارد معمولاً در برخورد با او اشتباهات زیر را مرتکب می شویم.
– اعتیاد جنسی را با توانمندی جنسی و تمایل جنسی اشتباه می گیریم.
– مشکل او باعث می شود که فکر کنیم مشکل از ماست.
– از برخورد با او اجتناب می کنیم، چرا که نمی خواهیم تنش ایجاد کنیم.
– خود را بد گمان و حسود تلقی می کنیم و اعتیاد جنسی او و عدم عزت نفس جنسی او
را نادیده می گیریم.
– رفتار او را توجیه می کنیم.
– فکر می کنیم با گذشت زمان مشکل او حل خواهد شد و رفتارهای خود را کنار خواهد گذاشت.
وقتی با کسی که اعتیاد جنسی دارد یا عزت نفس جنسی ندارد رابطه دارید، صمیمیت و امنیت را تجربه نخواهید کرد، بلکه موارد زیر را تجربه خواهید کرد.
– احساس خواهید کرد که همسرتان به شما خیانت می کند.
– اعتماد به نفس خود را در رابطه با بدن و تمایلات جنسی خود از دست خواهید داد.
– احساس می کنید که همسرتان با شما نیست، بلکه هوش و حواسش جای دیگری است و به فردی دیگر فکر می کند.
– احساس می کنید که از شما سوء استفاده جنسی می شود.
– از همسر خود به دلیل این که برای شما ارزش و احترام قا یل نیست، عصبانی و منزجر خواهید شد.
– هرگونه علاقه و جاذبه ی خود را نسبت به روابط جنسی از دست خواهید داد، چرا که در ذهن خود رابطه ی جنسی را با تحقیر، کنترل شدن و احساس بی کفایتی تداعی خواهیدکرد.
ب – اختلالات کنشی جنسی
اختلالات عمل جنسی یا اختلالات کنشی جنسی، شامل چند اختلال می شود که فعالیت جنسی را با مشکل مواجه می سازد. اختلالات کنشی جنسی شامل موارد زیر می شود.
– افرادی که میل به فعالیت جنسی ندارند.
– افرادی که از روابط جنسی نفرت و انزجار دارند.
– افرادی که تحریک نمی شوند.
– افرادی که به سرعت ارضا می شوند.
– افرادی که در زمان ارتباط جنسی درد زیادی دارند.
اختلالات کنشی جنسی نیاز به درمان روانشناختی روانپزشکی دارد . معمولاً این اختلالات با درمان بر طرف می شوند. اما اگر فردی دچار چنین اختلالاتی باشد و حاضر نباشد که برای درمان مراجعه کند، طبیعی است که زندگی مشترک را با مشکل روبرو سازد.
ج – انحرافات جنسی
انحرافات جنسی شامل موارد زیر می شود.
نمایشگری: به میل شدید عود کننده برای نمایش آلت تناسلی به یک بیگانه یا کسی که
انتظار چنین اقدامی را از جانب فرد ندارد، اطلاق می شود.
بچه بازی: به میل شدید جنسی یا تحریک جنسی در ارتباط با اطفال ۱۳ سال به پایین، اطلاق می شود.
یادگار خواهی: در یادگار خواهی کانون میل جنسی بر اشیائی نظیر کفش، دستکش و لباس زیر است که ارتباط نزدیک با تن آدمی دارند.
خود آزاری جنسی: اشتغال ذهنی با امیال جنسی و خیالات تحقیر شدن، کتک خوردن،
به بند کشیده شدن یا هر نوع رنج تحمیلی از مشخصات این اختلال است.
آزارگری جنسی: اشتغال ذهنی با امیال جنسی و خیالات تحقیر کردن، کتک زدن، به بند
کشیدن یا ایجاد هر نوع رنج جسمی یا روان شناختی، برای شریک جنسی یا برای قربانی ازمشخصات این اختلالات است.
نظر بازی: به اشتغال ذهنی تکراری با خیالات یا اعمال مربوط به جستجو یا دید زدن کسانی که برهنه هستند، یا در حال تعویض لباس یا فعالیت جنسی هستند، اطلاق می شود.
انحرافات جنسی به نسبت دیگر اختلالات جنسی، مشکلات بسیار بیشتری برای همسران ایجاد می کند. وقتی اعتیاد جنسی و نبود عزت نفس جنسی، مشکلات زیادی را
ایجاد می کند؛ کاملاً مشخص است که وجود انحرافات جنسی چه قدر می تواند مشکل ساز باشد. لازم است که چنین افرادی برای درمان مراجعه کنند، اما اگر برای درمان خود اهمیتی قائل نباشند، بهترین کار دوری و پرهیز از چنین افرادی است.

۶ – افرادی که « کودک » مانده اند و « بالغ » آنها شکل نگرفته است. 
این افراد از رفتار مسؤولانه و سنجیده طفره می روند و شرایطی را فراهم می آورند که همسر آنها برای آنها نقش « والد » را ایفا کند. چند صفت ویژه برای شناسایی این افراد در زیر فهرست می شود.
الف – عدم مسؤولیت پذیری مالی و اقتصادی
این افراد نسبت به بخش اقتصادی زندگی خود بی توجه هستند و در رابطه با آن کوتاهی می کنند، به این دلیل که نمی خواهند بزرگ شوند و مسؤولیت زندگی را به دست بگیرند. نشانه های زیر را می توان در این افراد مشاهده کرد.
– افرادی که چکهای برگشتی دارند.
– افرادی که حساب دخل و خرج خود را ندارند.
– افرادی که مکرراً از دیگران پول قرض می کنند.
– افرادی که به لحاظ اقتصادی هیچ برنامه ای ندارند و تمام پول خود را خرج خریداجناس لوکس و غیرضروری می کنند.
– افرادی که اعتبار مالی مناسبی ندارند.
– افرادی که هیچ شغلی را برای مدت قابل ملاحظه ای نمی توانند حفظ کنند و مدام بیکار می شوند.
– افرادی که وقتی قرض می گیرند، به فکر پس دادن پول مردم نیستند.
– افرادی که وقتی پول دارند، صبر می کنند تا تمام شود و بعد به فکر کار و تلاش دوباره می افتند.
برخورد فرد با مسایل اقتصادی و مالی یکی از بهترین نشانه های « بلوغ » است. چرا که کودکان نه می توانند پول بدست آورند و نه می دانند که چگونه خرج کنند.
ب – غیر قابل اعتماد بودن
از یک کودک انتظار نمی رود که به حرفهایش عمل کند و از رسم و رسومات اجتماعی به طور کامل با خبر باشد. آموختن مفهوم « وظیفه شناسی » برای کودکان هرگز به سرعت حاصل نمی شود.احتیاج به زمان دارد. کودک برای یاد گرفتن « مسؤولیت پذیری » اما وقتی یک فرد می خواهد ازدواج کند، از او انتظار می رود که مسؤولیت پذیر و وظیفه شناس باشد؛ تا بتوانیم به او اعتماد کنیم. نشانه های زیر را می توان در افراد غیرقابل اعتماد مشاهده کرد.
– افرادی که قول می دهند و به آن عمل نمی کنند.
– افراد فراموشکار.
– افراد مسامحه کار که دایماً کارها را به تعویق می اندازند.
– افرادی که نمی توان روی آنها حساب کرد چرا که در گذشته به دفعات ما را مأیوس کرده اند.
– افراد غیر قابل اتکا.
وقتی با چنین فردی سر و کار داشته باشیم، دایماً باید کارهایش را به او یادآوری از دیگران « ندانم کاری های او » کنیم، کارهای او را برایش انجام دهیم و مدام به خاطر عذرخواهی کنیم و کارهای او را توجیه کنیم. در چنین شرایطی نه اعتماد به وجود می آید و نه احترام.
ج – عدم هدفمندی و بی انگیزگی
فردی که بالغ او شکل نگرفته است برای زندگی نه هدف خاصی دارد و نه انگیزه ی ویژه ای. او باری به هر جهت زندگی را خواهد گذراند. نشانه های زیر می توانند روشن کننده ی مطلب باشند.
– منتظر است کسی از راه برسد و به او انگیزه بدهد تا این که بتواند کاری انجام دهد.
– هیچ هدف و سمت و سوی خاصی را در زندگی دنبال نمی کند.
– به سختی برای آینده برنامه ریزی می کند.
– تصمیم گیری در مورد همه چیز را به بعد موکول می کند.
– از روبرو شدن با مشکلات و حل آنها سرباز می زند.
– همیشه منتظر است تا شانس به او رو کند.

۷- افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمی کنند.
افرادی که نمی توانند احساسات خود را بروز دهند، افرادی که عواطف و احساسات را مسخره می کنند و بیان آنها را کاری عبث و بیهوده می دانند، در واقع از هیجانات و احساسات می ترسند. این افراد به راحتی می توانند زندگی مشترک را با مشکل مواجه کنند. یک قسمت عمده ی ازدواج، ارتباط عاطفی است و افرادی که نمی توانند عواطف خود را بروز دهند، در زندگی مشترک ایجاد اختلال می کنند. موارد زیر را می توان در افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمی کنند، مشاهده کرد.
الف – نمی توانند احساسات و عواطف خود را نشان دهند.
چنانچه فردی نتواند احساسات خود را با شما در میان گذارد، رابطه ی با او سطحی و در نهایت مأیوس کننده خواهد شد و همواره مجبور خواهید بود تا احساسات او را حدس بزنید. این حق مسلم ماست که از همسر خود انتظار دا شته باشیم که احساسات و عواطف اصلی و بنیادین نظیر شادی، غم، یأس و عشق خود را بروز دهد. چنانچه او این توانمندی را نداشته باشد، زندگی را به مسیر دشواری هدایت خواهد کرد. همه ی ما دارای عواطف و هیجانات هستیم. فقط برخی از افراد از عواطف می ترسند و سعی می کنند آنها را نادیده بگیرند.
ب – نمی توانند یا نمی خواهند درباره احساسات خود صحبت کنند.
وقتی همسر ما از احساسات خود گفتگو نمی کند، به این معنی است که رابطه ای وجود ندارد. تنها چیزی که در زندگی با این افراد وجود دارد یک قرارداد زندگی مشترک است، نه یک ارتباط.

۸ – افرادی که از روابط قبلی خود هنوز التیام نیافته اند.
ازدواج با فردی که هنوز از روابط قبلی خود التیام نیافته است، ازدواجی یأ س آور و موجب دلشکستگی خواهد بود. افرادی که هنوز از روابط قبلی خود التیام نیافته اند را می توان با ویژگ یهای زیر شناخت.
الف – هنوز خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل دارند. هرچه خشم و عصبانیت بیشتری از گذشته در دل مانده باشد، به همان میزان توانایی فرد برای عشق ورزیدن در روابط فعلی کاهش پیدا می کند.
ب – هنوز به خاطر ارتباط پیشین خود احساس گناه می کند و خود را مسؤول می داند. چنانچه نامزد شما نسبت به نامزد قبلی خود احساس گناه می کند و تأسف می خورد، آن احساس او حتماً با قابلیت و توانمندی او در ورود به رابطه جدید تداخل می کند.
ج – هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی را که از رابط هی قبلی دیده است فراموش نکرده و در شوک روحی به سر می برد.
برخی از افراد وسوسه می شوند که با این افراد ازدواج کنند، تا آنها را نجات دهند. غافل از این که التیام این افراد نیاز به زمان و کمک تخصصی دارد. اگر کسی تا به این حد آسیب دیده است، باید به او وقت داد تا خود را به کمک افراد متخصص التیام دهد.

۹- افرادی که خانواده ی آزار دهنده دارند و نمی توانند در مقابل آزار آنها از همسر خود حمایت کنند.
در ازدواج ، ما نه تنها با همسر خود ازدواج می کنیم، بلکه به طور استعاری با خانواده ی او نیز ازدواج می کنیم. خانواده ی همسر می تواند نقش مثبت یا منفی در ازدواج ایفا کند. برخی از خانواده ها به طور خیلی جدی در زندگی مداخله می کنند و تأثیر منفی قابل ملاحظه ای می گذارند. تأثیر خانواده ی همسر بستگی به نحوه ی برخورد همسر دارد.
چنانچه همسری رفتار غیرمحبت آمیز و مخرب خانواده ی خود را تحمل نکند و در برابر آنها ایستادگی کند، خطر زیادی رابطه ی همسران را تهدید نمی کند، اما اگر همسر نتواند رفتار مخرب و آزار دهنده ی خویشاوندان خود را کنترل کند، روابط همسران رو به وخامت می گذارد.
خانواده ی آزار دهنده ی همسر، معمولاً به سرعت قابل شناسایی نیست و معمولاً پس از گذشت زمان قابل ملاحظه و با ارتباط زیاد است که می توان آزار دهنده بودن آنها را تشخیص داد.
خانواده ی آزار دهنده، حریم ازدواج را به رسمیت نمی شناسد و هیچ حد و مرزی را بین خود و فرزند خود رعایت نمی کند. در زیر برخی از نشانه ها و رفتارهای این گونه خانواده ها آورده شده است:
الف – انرژی، توجه و وقت همسران را برای خود می خواهند. اینگونه خانواده ها می پندارند که هدف و مقصود از ازدواج این است که عروس یا داماد در خدمت آنها باشند. آنها توقع دارند که عروس یا داماد دایماً آنها را ببیند و برای آنها کارهایی را انجام دهد که وظیفه ی آنها نیست.
ب – سعی می کنند در زندگی همسران دخالت کنند. خانواده ی آزار دهنده بدون این که از آنها درخواستی شود، در مورد همه چیز زندگی همسران اظهار نظر می کنند. از بزرگ را « زندگی خصوصی » کردن فرزندان گرفته تا نوع غذایی که می خورند. آنها معنی عبارت درک نمی کنند.
ج – رابطه ی همسران را به رسمیت نمی شناسند. آنها دایماً عروس یا داماد را به خاطر این که باعث جدایی فرزندشان از آنها شده است، تنبیه می کنند. به عروس یا داماد خود احترام نمی گذارند، گویی که انگار اصلاً وجود ندارند و یا اینکه افراد پست و مزاحمی هستند. آنها این کار را به روشهای زیر ممکن است انجام دهند.
– کارتهای دعوت را خطاب به فرزند خود می نویسند.
– وقتی تلفن می کنند، بدون این که با عروس یا داماد خود صحبت کنند، می خواهند که  گوشی را به فرزندشان بدهند.
– با عروس یا داماد خانواده مثل کلفت یا نوکر رفتار می کنند.
– در حضور هر دو نفر به گونه ای صحبت می کنند که گویی فقط فرزند آنها حضور دارد.
– وقتی که فرزند خود را می بینند از او احوالپرسی می کنند و به او احترام می گذارند و به عروس یا داماد توجه نمی کنند.
– با بچه ها به گونه ای برخورد می کنند که گویی آنها تنها بچه های فرزندشان هستند.
– فرزند خود را به تنهایی به میهمانی ها، جشن ها و مراسم دعوت می کنند.
افرادی که رفتار آزار دهنده و زیان بخش خانواده ی خود را نسبت به همسرشان تحمل می کنند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نشده اند. آنها هنوز به خانواده ی خود وابسته هستند. افرادی که خانواده ی آزار دهنده دارند و نمی توانند آزار خانواده خود را از همسرشان دور کنند، برای زندگی مشترک و ازدواج مناسب نیستند.
افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند

برچسب ها

ازدواج ( 11), افرادی كه برای ازدواج مناسب نیستند ( 1), مشاوره ( 30), مشاوره ازدواج ( 30),